گاهی...
.•* زندگــی باید کـــرد !
گــاه با یک گــل سرخــ ،
گــاه با یک دل تنگــــ ،
گــاه باید روییـــد در پی این بارانــــ ،
گــاه باید خندید بر غمــی بی پایانــــ ...
گــاه با یک دل تنگــــ ،
گــاه باید روییـــد در پی این بارانــــ ،
گــاه باید خندید بر غمــی بی پایانــــ ...
دختری چوب کبریت های نفروخته اش را می خورد
که مبادا کسی آن را بدزدد و عاشقمان کند
غافل از اینکه برای عاشق کردنمان عقلمان را می دزدند
و حالا ما مانده ایم و قلبی که اندیشیدن بلد نیست...
تنهایی را ،
بلندترین شاخه درخت خوب میفهمد ...
انگار هرچه بزرگتر می شویم تنهاتر می شویم !
براستی خدا از بزرگی تنهاست ،
یا از تنهائی بزرگ ؟!
.~? بقیـه فقــط خیــس می شونـد . . .